RE: [1254][1255] Sleeping shifts in Bibi's house + waking up there + Nariman + Portrait [EN][FA]

avatar

You are viewing a single comment's thread:

خونه های اینجوری …
خاطره ها….
خاطراتمو زنده کردی واقعا…
دل نسل من لک زده برای خونه های قدیمی، حیات با حوض و هندونه تو توش ….
یه میز با فرش کوچیک‌که همه نشستن دورش .
پستت هم ناراحت کننده بود برام چون‌ دیگه همچین موقعیت هایی نیست یابرای هر کسی نیست ، هم زیبا بود.



0
0
0.000
1 comments
avatar

آره درک می‌کنم. نوستالژی چیز عجیبیه، مخصوصاً واسه ملتی که آینده‌شون نامطمئنه گذشته به قول نامجو میشه همزمان رد و تمنا

دیگه، همون‌طور که از عکس پیداست، حیاط‌ش دیگه نمای سابق رو نداره ، یه ساختمون شیش طبقه‌ی خاکستری آسمون‌ش رو کوچیک‌تر کرده. ولی الحق والانصاف بوی هندونه رو خوب اومدی